ضرب و جرحی که در نتیجه نزاع و دعوا عمدی یا هر عمل دیگری انجام و باعث ایراد صدمه و آسیب به دیگران شود طبق قانون مجازات دارد و مرتکب آن با توجه به میزان و نوع صدمه به پرداخت دیه و قصاص محکوم می شود.
منظور از ضرب، صدماتی است که باعث خونریزی و زخم ظاهری نمی شود مثل شکستگی استخوان و منظور از جرح، صدماتی است که باعث خونریزی و ایجاد زخم ظاهری می شود مثل بریدگی.
دفاع مشروع عملی است که شخص برای حفاظت از جان، مال، ناموس، آزادی خود یا دیگران در مقابل تجاوز یا خطر احتمالی انجام می دهد مثل قتل، ایراد ضرب و جرح و… که این اعمال ذاتا جرم اهستند منتها در صورتی که با شرایط خاصی همراه باشد، دفاع مشروع محسوب شده و مجازاتی ندارند.
وجود این دو شرط برای مشروع تلقی شدن عمل مجرمانه لازم وضروری است.
نکته دیگری که باید بخاطر داشته باشد این است که دفاع شما از دیگران زمانی مشروع تلقی می شود که خود شخص قدرت دفاع نداشته و احتیاج به کمک داشته باشد.
در ضرب و جرح های دسته جمعی، قانونگذار برای همه شرکت کنندگان چه صدمه وارد کرده باشند چه صدمه دیده باشند مجازات تعیین کرده است.
اگر منازعه (دعوا) باعث نقص عضو شود مجازات شرکت کنندگان در آن 6 ماه تا 3 سال حبس و اگر باعث ضرب و جرح شده باشد 3 ماه تا 1 سال حبس است.
کسانی که در دعاوی دسته جمعی ادعا می کنند که برای وساطت یا خاتمه دادن یا دفاع از طرفین دعوا وارد مهلکه شده اند باید این موضوع را با دلایل موجه اثبات کنند.
هر شخصی که به طور عمد و با سو نیت به دیگری ضربه بزند و باعث شکستگی یا از کار افتادگی اعضا او، بیماری دائم، از بین رفتن یا نقص حواس پنجگانه اش شود در مواردی که قصاص قابلیت انجام نداشته باشد به حبس از 2 تا 5 سال و در صورت خواست مجنی علیه به پرداخت دیه محکوم می شود.
اگر شخصی غیر عمدی عملی را انجام دهد که عمل او نوعا باعث ضرب و جرح به دیگری شود، عمل این شخص هم عمدی محسوب می شود به عبارت دیگر شخص قصد ندارد ولی کاری که انجام می دهد نوعا اسیب زننده است. مثل اینکه بدون قصد آجری را به سمت شخصی پرتاب کند و سر شخص بشکند.
گاهی هم ممکن است فرد نه قصد آسیب زدن به دیگران را داشته باشد نه عملش نوعا باعث صدمه شود ولی عمل او نسبت به شخص خاصی به علت بیماری، پیری یا… منجر به آسیب شود مثل ترساندن پیرمرد که باعث سکته شود این عمل هم عمدی محسوب می شود.
اینکه ضرب و جرح با چه وسیله ای ایجاد شود تفاوتی ندارد چه با چوب باعث شکستگی استخوان شوید چه بدون وسیله و با استفاده از ضربات دست و پا به دیگری خسارت وارد کنید، نوع جرم و مجازات شما برحسب نوع و مقدار صدمه ایجاد شده، تعیین می شود.
اگر در این موارد ضرب و جرح با چاقو، اسلحه و … ایجاد شده باشد استفاده از این وسایل 3 ماه تا 1 سال حبس دارد.
مجازات ضرب و شتم بر اساس اینکه نزاع منجر به چه آسیبی شود تفاوت دارد.
اگر نزاع منجر به قتل شود مرتکب به 1 تا 3 سال، منجر به نقص عضو شود 6 ماه و اگر منجر به ضرب و جرح شود به 3 ماه تا 1 سال حبس محکوم می شود.
البته این مجازات به معنی عدم قصاص یا دیه نیست ابتدا حبس می شود و پس از پایان مدت حبس، قصاص می شود یا دیه را می پردازد.
اگر ضرب و جرح ایجاد شده از نوعی بود که قابلیت قصاص داشت، قصاص انجام می شود برای انجام قصاص رعایت تساوی اهمیت دارد یعنی شخص مرتکب به همان میزان که صدمه وارد کرده است قصاص می شود نه بیشتر.
مثلا اگر شخص مرتکب باعث قطع دست راست دیگری شده است، دست راستش قطع می شود. استثنایی که در این موارد وجود دارد این است که گاهی شخص باعث قطع دست راست دیگری می شود درحالیکه خودش دست راست ندارد اینجا به جای دست راست، دست چپ او قطع می شود و اگر کلا دست نداشته باشد پایش قطع می شود. البته به یاد داشته باشید این قاعده فقط در مورد دست اجرا می شود نه سایر اعضا پس اگر مثلا شخصی باعث از بین رفتن گوش سمت راست دیگری شد درحالیکه خودش گوش راست ندارد انجام قصاص در مورد این شخص منتفی است.
گاهی برای اجرای قصاص رعایت تساوی ممکن نیست مثلا سوختگی، شکستگی، جراحت عمیق این گونه اعمال را نمی توان دقیقا اجرا کرد طوریکه تساوی رعایت شود ازین رو در مورد این گونه صدمات، به جای اجرای قصاص دیه پرداخت می شود.
اگر زن و مرد بالغ بدون وجود عقد شرعی با هم در ارتباط باشند، این ارتباط یک ارتباط نامشروع است اعم از این که در رستوران یا کافه با هم دیدار کنند یا در پارک قدم بزنند.
رابطه نامشروع از جمله جرائم منافی عفت محسوب می شود که نیاز به شکایت شاکی خصوصی ندارد و مدعی العموم می تواند بدون وجود شکایت به این جرم رسیدگی کند.
برای اثبات رابطه نامشروع می توانید از پیامک، عکس، فیلم و شهادت شهود استفاده کنید. پیامک و عکس وفیلم را می توان ساخت و منتاژ کرد از همین رو قاضی آنها را به عنوان نشانه رابطه نامشروع می شناسد ولی شهادت شهود دلیل محکمی برای اثبات این مسئله است.
اگر زن و مردی بدون عقد نکاح و داشتن رابطه زن و شوهری، عمل منافی عفت به غیر از زنا انجام دهند مثل تقبیل (بوسیدن) یا مضاجعه (همبستر شدن) به شلاق تا 99 ضربه محکوم خواهند شد.
منظور از عمل منافی عفت، ایجاد یک رابطه فیزیکی است که منجر به مواقعه (نزدیکی) نشود و حتی شامل عشق ورزیدن هم می شود اما لبخند یا چشمک زدن را حتی اگر از روی شهوت باشد در بر نمی گیرد.
امانت، مال امانی و امین عباراتی هستند که هر یک از ما در طول زندگی بارها از آنها استفاده کرده ایم و با معانیشان آشنایی داریم. مسئولیت امین زمانی شروع می شود که مالی برای امانت به او سپرده شود و از آن زمان او باید طبق قانون و شرع و براساس نظر مالک، از آن مال حفاظت و نگهداری کند. اگر امین این مسئولیت را به نحو احسن انجام ندهد، باید خسارت وارده به مالک را جبران کند علاوه بر آن گاهی امین تحت عنوان جرم خیانت در امانت هم مجازات می شود.
جرم خیانت در امانت زمانی محقق می شود که مالک یا متصرف قانونی، مال را برای حفاظت، استفاده یا به منظور دیگری، نزد غیر به امانت بگذارد ولی امین مال را به مالک یا متصرف قانونی آن بازنگرداند یا مال را برای انجام کاری به غیر از آنچه مالک گفته بوده است، استفاده کند. مثل شخصی که ماشین خود را در پارکینگ دیگری به امانت می گذارد ولی صاحب پارکینگ از آن ماشین استفاده می کند. یا طلایی که خانم ها برای استفاده به هم قرض می دهند و خانمی که طلا نزد او امانت بوده است آن را می فروشد.
منظور از مالک قانونی در تعریف بالا این است که مالک باید مال را از طریق قانونی و مشروع به دست آورده باشد پس اگر مالک، مال را از طریق غیر قانونی مثل دزدی به دست آورده باشد. امین نسبت به نگهداری آن مال مسئول نبوده و می تواند مال را به پلیس یا صاحب اصلی آن تحویل دهد یا حتی از آن استفاده کند بدون آن که مرتکب جرم خیانت در امانت شده باشد.
اگر امین به دلایل موجه نتواند در زمانی که مالک می خواهد مال را برگرداند مثل اینکه بدون تقصیر امین به دلایل مختلف مال مورد امانت تلف شده باشد، امین در این زمان با وجودی که مسئول جبران خسارت مالک و پرداخت مثل یا قیمت مال مورد امانت به او خواهد بود مجرم شناخته نمی شود.
در جرم کلاهبرداری شخص با استفاده از وسایل متقلبانه مالک را فریب داده و مال او را با رضایت خود مالک تصاحب می کند. در جرم سرقت هم سارق مال را به صورت پنهانی برمیدارد. در حالیکه در جرم خیانت در امانت خود مالک مال را در اختیار امین می گذارد و بعد از سپردن مال به امین این جرم واقع می شود.
اگر دارنده چک، آن را نزد شخصی به امانت بگذارد و امین بدون اجازه دارنده، چک را برای وصول به بانک تحویل دهد و در صورت عدم وصول گواهی عدم پرداخت بگیرد و حتی از طریق مرجع قضایی علیه صادرکننده چک اقدام کند مرتکب خیانت در امانت شده است. همچنین زمانی هم که امین، چک امانی را به دیگری منتقل کند باز هم مرتکب خیانت در امانت شده است. در این دو مورد ذکر شده اگر امانی بودن چک اثبات شود، صادرکننده آن مجازات نمی شود.
مورد دیگر خیانت در امانت چک مربوط به زمانی است که صادرکننده، چک را به تاریخ روز صادر می کند اما طی قراری با دارنده چک توافق می کند که پس از مثلا دو هفته از تاریخ چک اقدام به وصول آن کند. در اینجا اگر دارنده، زودتر از موعد مقرر شده برای وصول چک اقدام کند مرتکب خیانت در امانت شده است.
عنصر معنوی جرم خیانت در امانت همان سوء نیت است یعنی امین باید حتما قصد انجام آن عمل را برای ضرر زدن به مالک داشته باشد.
عنصر مادی این جرم هرگونه عملی است که بدون اجازه مالک مال، انجام شود. مثلا مالی که فقط برای نگهداری به امانت گذاشته شده است، مورد استفاده و استعمال قرار گیرد. یا مالی که فقط برای استفاده به امین داده شده است توسط او تصاحب شود یا مال مورد امانت را تلف کند و از بین ببرد.
در صورت جمع این دو عنصر شخص مرتکب جرم شده و باید مجازات شود.
برای شکایت از جرائم باید به دادگاه محل وقوع جرم مراجعه شود. جرم خیانت در امانت در محلی انجام می شود که مال در آن محل به امانت گذاشته شده است. اما بهتر است قبل از شکایت از امین، ابتدا اظهارنامه رسمی برای استرداد مال مورد امانت به او ارسال کنید و اگر در مدت مقرر در اظهار نامه، امین مال را پس نداد سپس در همان مرجع علیه او شکایت مطرح کنید.
برای اثبات خیانت در امانت می توان از سوگند، اقرار یا شهادت استفاده کرد. معمولا هیچ مجرمی به عمل مجرمانه خود اقرار نمی کند پس اثبات خیانت با اقرار تقریبا ممکن نیست.
برای اثبات جرم از طریق شهادت شهود، شهود طبق قانون باید دو مرد عادل باشند و اگر دو مرد برای شهادت وجود نداشت بهترین و آخرین راه اثبات خیانت در امانت از طریق سوگند خوردن است.
جرم خیانت در امانت بین 6 ماه تا 3 سال حبس دارد که قاضی میزان آن را با توجه به اوضاع و احوال پرونده و مجرم مشخص می کند. اما اگر این جرم نسبت به سفید مهر یا سفید امضا مثل چک سفید امضا انجام شده باشد بین 1 تا 3 سال حبس دارد.
پس از رسیدگی دادگاه به جرم خیانت در امانت و اثبات خیانت امین، دادگاه اقدام به صدور رای کرده وامین را محکوم به بازگرداندن مال مورد امانت به مالک آن می کند. اگر مال نزد امین تلف شده باشد باید یا مثل آن به مالک داده شود یا در صورت موجود نبودن مثل آن، قیمتش به مالک داده شود.
طبق قانون هیچکس حق تصرف در اموال دیگری را ندارد مگر به اذن مالک آن. با این حال گاه افراد، بدون اجازه مالک اقدام به انتقال مال او می کنند.
منظور از انتقال در این اینجا اعم است از انتقال عین ومنفعت. منظور از عین، خود مال است یعنی مالکیت مال منتقل شود مثل اینکه آقای حسینی اتومبیل اقای اصغری را به غیر بفروشد یا صلح کند. و منظور از منفعت، فایده ای است که آن مال دارد و به غیر منتقل می شود مثال بارز انتقال منفعت، اجاره است. شخصی ملک دیگری را به غیر اجاره می دهد این شخص مجرم محسوب می شود.
عمل فروش مال غیر، جرمی است غیر قابل گذشت یعنی هم جنبه خصوصی دارد هم جنبه عمومی به عبارت دیگر علاوه بر مالک، مدعی العموم هم به خاطر آسیبی که این جرم به امنیت و اسایش جامعه وارد کرده است، مجرم را تحت تعقیب و مجازات قرار می دهد. در این گونه جرائم، گذشته شاکی خصوصی موجب تبرئه شدن مجرم نمی شود بلکه گذشت شاکی، فقط باعث تخفیف در مجازات مجرم است.
عنصر روانی این جرم همان سو نیت و عمدی بودن انتقال مال غیر است. یعنی شخص اول باید قصد انتقال مال غیر را داشته باشد بعد اقدام به انتقال مال غیر کند تا مجازات شود ولی شخصی که بدون قصد و اشتباها مال دیگری را منتقل می کند مجازات نمی شود.
عنصر مادی این جرم عمل انتقال مال غیر و تنظیم سند آن است. عنصر مادی چه از طرف منتقل کننده (فروشنده)، چه از طرف انتقال گیرنده (خریدار) باشد یک فعل مثبت تلقی می شود به این معنا که قانون گذار آنها را از انجام چنین معامله ای نهی کرده ولی آنها این معامله را انجام داده اند.
خریدار در صورتی بی گناه است که نسبت به موضوع بی اطلاع باشد یعنی خریدار نداند که آن مال که خریداری کرده، متعلق به شخصی غیر از فروشنده بوده است. در این صورت خریدار مجازات نمی شود ولی باید مال را به مالک اصلی بازگرداند و پولش را هم از فروشنده بگیرد.
در صورتی که خریدار هنگام خرید مال کاملا اطلاع داشته باشد که مال متعلق به شخصی غیر از فروشنده است با این حال اقدام به خرید مال کند در اینجا خریدار به عنوان معاون در تحقق جرم مجازات می شود علاوه بر آن مال را هم باید به مالک اصلی آن باز گرداند.
اثبات جرم خریدار به عهده مالک و دادستان است آنها باید با ارائه دلیل اثبات کنند که خریدار آگاه به خرید مال غیر بوده است.
مالک اصلی مال فروخته شده باید به محض اطلاع از معامله ظرف یک ماه برای خریدار اظهارنامه رسمی بفرستد و او را از مالکیت خود آگاه کند. اگر بعد از گذشت یک ماه مالک، اقدامی نکند خود او نیز معاون جرم شناخته می شود.
قانون گذار مالک را ملزم به انجام عملی کرده که او از انجام آن خودداری می کند در واقع مالک ترک فعل یا به اصطلاح فعل منفی انجام می دهد.
برای رسیدگی به این جرم باید شکایت کیفری کنید و شکایت کیفری باید در دادسرای عمومی و انقلاب محل وقوع جرم یعنی دادسرایی که در حوزه آن قولنامه یا سند تنظیم شده است اقامه شود. مثلا ملک غیر که واقع در شیراز است در قم فروخته شده و سند آن تنظیم می شود بنابراین مالک باید در دادسرای قم اقامه دعوا کند.
اگر متهم بعد از فروش مال غیر متواری هم شده باشد باز هم دعوا علیه او باید در دادسرای محل وقوع معامله اقامه شود. در این شرایط حکم به صورت غیابی علیه متهم صادر شده و در صورتی که اموالی داشته باشد از توقیف و فروش آنها خسارت شاکی جبران می شود.
انتقال مال غیر علاوه بر ایجاد ضرر برای مالک، به نظم و امنیت جامعه نیز خدشه وارد می کند. از این رو قانونگذار برای آن مجازات سختی را در نظر گرفته است. این مجازات عبارت است از 1 تا 7 سال حبس و پرداخت جزای نقدی معادل مال فروخته شده و انفصال دائم از خدمات دولتی در صورتی که مرتکب کارمند دولت باشد. علاوه بر این مجازات مال باید به مالک آن بازگردانده شود.
اگر مال با سند رسمی منتقل شده باشد، پس از اثبات جرم در دادگاه کیفری مالک می تواند در دادگاه حقوقی با استناد به حکم کیفری، ابطال سند و خلع ید را تقاضا کند.
مال مشاع مالی است که شرکا آن در جز جز آن با هم شریک هستند. هر شریک نسبت به سهم خود اختیار تام دارد و می تواند سهم خود را بفروشد، وقف کند یا… ولی اگر شریکی بدون اجازه شریک یا شرکا دیگر در سهم آنها تصرف کند و سهمشان را منتقل کند مرتکب جرم انتقال مال غیر شده است.
معامله معارض به زبان ساده به این معنی است که شخص یکبار مالش را به شخصی منتقل می کند سپس مال را بدون اینکه دیگر مالکش باشد به شخص دیگری منتقل می کند و باز به شخص دیگری منتقل می کند. یعنی یک مال را به دو یا سه نفر می فروشد. به این معاملات معاملات معارض گویند که طبق قانون، مجازات آن 3 تا 10 سال حبس با اعمال شاقه است علاوه بر اینکه پول خریداران را هم باید به آن ها بازگرداند.
در معامله فوضولی هم مثل انتقال مال غیر، شخصی مال دیگری را می فروشد ولی تفاوتشان در این است که در معامله فوضولی، فروشنده قصد اضرار به مالک را ندارد حتی گاهی قصد فروشنده سود بیشتر مالک است. مثل زمانی که پسری اتومبیل پدرش را برای سود بیشتر او می فروشد. اینجا در معامله فوضولی مالک یا معامله را قبول می کند یا آن را رد می نماید و اگر قصد اقامه دعوا هم داشته باشد باید از طریق مراجع حقوقی اقدام کند. ولی در انتقال مال غیر فروشنده قصد ضرر زدن به مالک را دارد و با سونیت خود را به عنوان مالک معرفی می کند و این دعوا از طریق مراجع کیفری پیگیری شده و مجازات دارد.
جرم کلاهبرداری در صورتی واقع می شود که شخصی با تقلب و فریب، مال دیگری را از او بگیرد. به عبارت دیگر کلاهبردار با استفاده از دروغ و وسایل متقلبانه، شخص را فریب میدهد تا مال خود را با رضایت در اختیار او بگذارد.
عنصر روانی یا سو نیت به این معناست که کلاهبردار قصد فریب دیگری با وسایل متقلبانه و بردن مال او را داشته باشد.
در جرم کلاهبرداری رفتار مجرم به صورت فعل مثبت است. فعل مثبت به معنای انجام دادن کاری است. یعنی جرم کلاهبرداری در صورتی واقع می شود که کلاهبردار با استفاده از وسایل متقلبانه مال شخص را از او بگیرد. کلاهبرداری به صورت فعل منفی و ترک فعل واقع نمی شود.
برای محقق شدن کامل جرم کلاهبرداری باید بین این 3 شرط رابطه مستقیم وجود داشته باشد.
صرف فریب دادن مردم به این موارد عنوان مجرمانه ندارد بلکه اگر با این فریبکاری ها از مردم پولی گرفته شود، آن زمان جرم کلاهبرداری محقق شده است.
طبق قانون کسی که شروع به جرمی کرده است مثل شروع به کلاهبرداری، به حداقل مجازات مندرج در قانون برای آن جرم محکوم می شود.
اگر شروع به جرم، یک جرم مستقل محسوب شود، مرتکب به مجازات آن جرم نیز محکوم می شود.
اگر شروع کننده جرم کارمند دولت باشد علاوه بر محکومیت به مجازات مندرج در قانون مجازات اسلامی، به انفصال از خدمت هم محکوم خواهد شد. رتبه های بالا مثل مدیر کل به انفصال دائم از خدمت و مراتب پایین تر 6 ماه تا 3 سال از خدمات دولتی منفصل می شوند.
کلاهبرداری مشدد به کلاهبرداری گفته می شود که مرتکب آن جز یکی از 3 مورد زیر باشد:
کلاهبرداری ساده، کلاهبرداری است که شامل هیچ یک از موارد ذکر شده در بالا نشود.
جرم | مجازات | جزای نقدی |
کلاهبرداری ساده | حبس از 1 تا 7 سال | معادل مقدار مالی که کلاهبرداری شده است. |
کلاهبرداری مشدد | حبس از 2 تا 10 سال و انفصال دائم از خدمت |
علاوه بر مجازات مندرج در جدول بالا کلاهبردار باید مال گرفته شده را به صاحب آن بازگرداند وگرنه با تقاضا محکوم له (مال باخته) اموال کلاهبردار به جز مستثنیات دین فروخته می شود تا ضرر و زیان مال باخته جبران شود.
اگر جهات و کیفیات مخففه وجود داشته باشد قاضی دادگاه مجازات کلاهبردار را تا حداقل مجازات مندرج در قانون کاهش میدهد ولی مجازات مرتکب تعلیق نمی شود.