حق جو

حق جو،حقوق ملکی،قرارداد،ثبت شرکت،خانواده

حق جو

حق جو،حقوق ملکی،قرارداد،ثبت شرکت،خانواده

سرقفلی و حق کسب، پیشه چه تفاوتی دارند؟ - حق جو

تعریف حق سرقفلی و حق کسب، پیشه یا تجارت

حق سرقفلی و حق کسب، پیشه یا تجارت که فقط در عقد اجاره محل های تجاری ایجاد می شوند، دو حق کاملا مجزا بوده که در عرف به اشتباه یکسان تلقی می شوند ازین رو ما بحث را با تعریف این حقوق اغاز می کنیم.

گاهی در عقد اجاره محل های تجاری در ابتدا مبلغی علاوه بر پول پیش، برای سرقفلی به صاحب ملک پرداخت می شود از این رو مستاجری که مالک سرقفلی شده می تواند از مزایای آن استفاده کند.

درحالی که حق کسب، پیشه یا تجارت در صورت داشتن حسن شهرت، جمع آوری مشتری و رونق کسبی، برای مستاجر ملک تجاری به خاطر تلاش خودش ایجاد می شود و مالک نسبت به آن هیچ حقی ندارد.

 

حق سرقفلی و حق کسب و پیشه چه تفاوتی دارند؟

 

تفاوت حق سرقفلی و حق کسب، پیشه یا تجارت

با توجه به تعاریف بالا اولین تفاوت این دو حق این است که سرقفلی در هنگام عقد اجاره از مالک خریداری می شود درحالی که حق کسب، پیشه یا تجارت در اثر فعالیت تجاری مستاجر به خاطر شهرت و رونق اقتصادی کار او ایجاد می شود.

مبلغ حق سرقفلی براساس موقعیت ملک، کیفیت و تجهیزات ملک و محل آن توسط مالک تعیین می شود. در حالیکه مبلغ حق کسب، پیشه یا تجارت با توجه به نظر کارشناس توسط دادگاه معین می شود

فقها حق کسب، پیشه یا تجارت را شرعی ندانسته و از نظر شرعی فقط حق سرقفلی را پذیرفته اند.

مستاجر به علت داشتن حق سرقفلی می تواند هر سال مدت اجاره اش را با اجاره بها متعارف تمدید کند و مالک به جز در موارد خاص نمی تواند تخلیه ملک را تقاضا کند اما مستاجر می تواند با گذشتن از حق خود و دریافت مبلغ سرقفلی ملک را تخلیه کند. در صورتی که طبق عقد اجاره حق انتقال به غیر مال مستاجره از مستاجر سلب نشده باشد او می تواند ملک مستاجره را اجاره دهد.

سرقفلی فقط مختص املاکی است که ذاتا تجاری باشند. اگر مالکی، ملک مسکونی خود را برای تجارت اجاره دهد و مبلغی تحت عنوان سرقفلی دریافت کند این اجاره باطل بوده و مبلغ باید به مستاجر پس داده شود. در این مورد اگر خود مستاجر هم بخواهد ملک را اجاره دهد نمی تواند سرقفلی دریافت کند.

در مورد حق کسب، پیشه یا تجارت باید گفت که مستاجر در اجاره کردن این ملک نسبت به دیگران مقدم بوده و مالک باید ملک را اول از همه به او اجاره دهد و حتی اگر مستاجر قصد تخلیه ملک را داشته باشد می تواند یا با رضایت مالک یا به حکم دادگاه، حق خود نسبت به ملک را به غیر منتقل کند.

 

حق سرقفلی و کسب و پیشه چه تفاوتی دارند؟

 

مستاجر اگر حق انتقال به غیر ملک اجاره ای را داشته باشد می تواند آن را برای انجام همان شغل یا شغل مشابه آن، اجاره دهد ولی اگر این حق ضمن عقد نامه از او سلب شده باشد حق اجاره دادن ملک را ندارد.

اگر در اجاره نامه حق انتقال به غیر از مستاجر سلب شده باشد و مالک رضایت به انتقال عین مستاجره به غیر را ندهد، باید حق کسب، پیشه یا تجارت مستاجر را بپردازد. حال اگر مالک نه حاضر به پرداخت حق کسب، پیشه یا تجارت شد نه اجازه داد که مستاجر ملک را منتقل کند، مستاجر به دادگاه رجوع کرده و از دادگاه حکم انتقال عین مستاجره را دریافت می کند. از زمان رای دادگاه مستاجر 6 ماه فرصت دارد که طبق آن رای خانه را با سند رسمی منتقل کند در غیر این صورت حکم بعد از 6 ماه باطل می شود.

مستاجری که با رضایت مالک یا به حکم دادگاه، مورد اجاره را به غیر منتقل می کند می تواند از مستاجر دوم حق کسب، پیشه یا تجارت را دریافت کند. مستاجر دوم قائم مقام مستاجر اول محسوب شده و از تمام اختیارات و حقوق متعلق به او برخوردار می باشد.

اگر در اجاره نامه حق انتقال به غیر از مستاجر سلب شده باشد با این وجود او ملک را به دیگری اجاره دهد موجر (مالک) می تواند با مراجعه به دادگاه علیه متصرف یا مستاجر حکم تخلیه بگیرد. و باید نصف حق کسب، پیشه یا تجارت را به کسی که حکم علیه او اجرا می شود (مستاجر یا متصرف) پرداخت کند.

اگر مستاجر اول مبلغی را تحت عنوان حق کسب، پیشه یا تجارت از مستاجر دوم دریافت کرده باشد مالک اصلی ملک باید نصف حق کسب، پیشه یا تجارت را به مستاجر دوم پرداخت کند.

روابط موجر و مستاجر مالک چه حقوقی دارد مستاجر چه حقوقی

اجاره

اجاره قراردادی است که براساس آن شخص مالک، منفعت مال خود را برای مدت معینی به شخص دیگری عطا میکند.

در قانون سه نوع اجاره وجود دارد

اجاره محل سکونت

اجاره محل کسب، پیشه و تجارت

اجاره محل های دیگر (درمانگاه، موسسه خیریه) از نظر قانون این دسته جز محل های مسکونی محسوب می شود.

تخلیه محل کسب، پیشه یا تجارت

بطلان عقد اجاره

به طور کلی همه عقود در دو مورد باطل اند اولین مورد زمانی است که قانونگذار انعقاد عقدی را ممنوع اعلام کند. دومین مورد زمانی است که یکی از ارکان اساسی عقد رعایت نشده باشد.

موارد اختصاصی که باعث بطلان عقد اجاره می شوند

عقد اجاره ای که موضوع آن غیر قابل استفاده است: عقد اجاره برای انتفاع مستاجر از ملک ایجاد می شود حالا اگر به هر علتی ملک دچار عیبی شود که وصف مورد نظر مستاجر را از دست بدهد و دیگر قابلیت استفاده نداشته باشد باطل است. مثل موردی است که موضوع عقد از بین رفته و عقد بدون موضوع باقی مانده است.

اگر مستاجر بدون داشتن حق انتقال ملک مورد اجاره را منتقل کند: ممکن است در عقد اجاره یا مباشرت مستاجر شرط شود یا صراحتا انتقال ملک مورد اجاره به غیر از مستاجر سلب شود. اگر مستاجر به این شرط عمل نکند و ملک مورد اجاره را به دیگری منتقل کند، این عقد باطل است و مالک می تواند ضمن درخواست بطلان عقد دوم و تخلیه عین مستاجره از دادگاه، بخاطر رعایت نکردن شرط ضمن عقد درخواست فسخ عقد اول را هم مطرح کند.

 

موجر و مستاجر

 

فسخ عقد اجاره

 فسخ مربوط به زمانی است که هر یک از طرفین عقد اجاره طبق حقی که قانون برای آنها در نظر گرفته است تمام یا بخشی از عقد را بهم می زنند.

فسخ اجاره توسط مستاجر

خیار شرط و خیار تخلف از شرط: خیار شرط به این معناست که مثلا مستاجر در قرارداد شرط کند که تا یک ماه دیگر حق فسخ معامله را داشته باشد. خیار تخلف از شرط هم با توجه به توافق طرفین ممکن است به سود مستاجر ایجاد شود. مثل اینکه در ضمن عقد شرط شود که مالک کاری را برای مستاجر انجام دهد و اگر مالک به شرط عمل نکند برای مستاجر حق فسخ ایجاد می شود.

فوت مستاجر: اجاره با فوت موجر یا مستاجر منحل نمی شود ولی قانونگذار برای وراث مستاجر این حق را در نظر گرفته است که در صورت اجتماع بتوانند عقد اجاره را فسخ کنند ولی اگر وراث باهم به توافق نرسند هیچ یک از آنها نمی تواند به تنهایی و به اندازه سهم خود عقد اجاره را فسخ کند.

خیار تخلف از وصف: اگر پس از عقد اجاره مستاجر متوجه شود که اوصاف ملک با اوصاف ذکر شده در قرارداد متفاوت است فورا به این علت می تواند عقد را فسخ کند.

مستاجر به دلایل دیگر هم می تواند عقد را فسخ کند مثل زمانی که موجر از تسلیم عین مستاجره خودداری می کند و اجبار او به تسلیم ممکن نیست یا حتی به واسطه خیار تدلیس زمانی که صاحب ملک به دروغ وانمود می کند که ملک دارای وصفی است که در واقع فاقد آن است یا خیار غبن زمانی که صاحب ملک، ملک را به بیش از مبلغی که می ارزد اجاره می دهد.

 

فسخ اجاره توسط صاحب ملک

اگر عین مستاجره فقط برای استفاده خود مستاجر به او داده شده یا ضمن قرارداد اجاره، مستاجر از انتقال آن به غیر منع شده است. درصورتی که بر خلاف شرط ضمن عقد عین مستاجره را منتقل کند. موجر (مالک) حق فسخ اجاره را دارد.

در صورت تعدی یا تفریط مستاجر در عین مستاجره برای موجر حق فسخ ایجاد می شود. تعدی و تفریط  به این معنا است که یا مستاجر آن کاری که برای حفاظت از ملک مورد اجاره لازم است را انجام نمی دهد یا عملی رو انجام می دهد که برخلاف قرارداد است. مثلا شغلش را برخلاف آنچه در قرارداد اجاره ذکر شده است تغییر می دهد.

اگر موجر به هر نحو برای کسب و کار یا سکونت به ملک مستاجره نیاز پیدا کرد با اثبات این موضوع در دادگاه می تواند عقد اجاره را فسخ کند. در این مورد اگر موجر از زمان تخلیه مستاجر تا یک سال از عین مستاجره آنطور که ادعا کرده است استفاده نکند مستاجر می تواند با شکایت علیه او اجاره بها این یک سال را مطالبه کند. در مواردی هم ممکن است موجر به منظور خراب کردن ملک و ساختن ساختمان تخلیه عین مستاجره را مطالبه کند. برای این کار موجر اول باید پروانه ساختمانی را از شهرداری دریافت کند سپس تخلیه  ملک را از دادگاه بخواهد و از زمان تخلیه تا 6 ماه باید شروع به ساخت ساختمان کند وگرنه همچون مورد قبل مستاجر می تواند این 6 ماه اجاره بها را از او مطالبه کند.

نپرداختن اجاره بها هم می تواند در مواردی به موجر حق فسخ دهد. ابتدا اگر از موعد پرداخت اجاره 10 روز بگذرد و مستاجر آن را پرداخت نکند و قرارداد اجاره رسمی باشد موجر باید از طریق دفتر اسناد رسمی اخطاری برای پرداخت اجاره به مستاجر بفرستد و اگر قرارداد اجاره عادی باشد از طریق دادگاه با اظهارنامه اجاره بها را مطالبه کند. از زمان ابلاغ این اظهارنامه یا اخطاریه 10 روز مستاجر فرصت دارد اجاره بها های عقب افتاده خویش را پرداخت کند و اگر بعد از این مدت هم اجاره را پرداخت نکند. درصورتی که قرارداد اجاره رسمی باشد موجر از دفتر تنظیم کننده سند یا اجرای ثبت، اجراییه ای برای تخلیه ملک دریافت می کند ولی اگر پس از صدور اجراییه مستاجر اجاره بهای عقب افتاده را به صندوق ثبت بسپارد، اجراییه متوقف می شود و اگر موجر همچنان تمایل به تخلیه ملک خود دارد باید از طریق دادگاه اقدام کند. در موردی هم که اجاره به صورت عادی تنظیم شده پس از ابلاغ اظهارنامه موجر باید برای تخلیه عین مستاجره از شورای حل اختلاف دستور تخلیه بگیرد.

 

روابط مالک و مستاجر مالک چه حقوقی دارد مستاجر چه حقوقی

پایان مدت اجاره

طبق قانون روابط موجر و مستاجر سال 56 پایان یافتن مدت اجاره رابطه حقوقی مستاجر و موجر را از بین نمی برد به این معنا که شاید قرارداد آنها منقضی شده باشد اما موجر نمی تواند درخواست تخلیه ملک را مطرح کند و باید به همان منوال گذشته اجاره بهایش را دریافت کند. بعد از این قانون سال 65 ماده واحده ای تنظیم شد که اگر ملکی بدون پیش پرداخت و سرقفلی اجاره داده شود و اجاره نامه سند رسمی باشد به محض پایان مدت اجاره مستاجر باید آن را تخلیه کند مگر قرارداد با موجر تمدید شود.

اجرای حکم تخلیه

اجرا حکم تخلیه محل کسب، پیشه و تجارت

پس از صدور رای توسط  دادگاه به مستاجر بین 2 تا 10 ماه فرصت داده می شود که ملک را تخلیه کند. مستاجری که حق کسب، پیشه و تجارت داشته باشد بعد از صدور حکم و پرداخت حقوقش، مهلت تخلیه از این زمان شروع می شود. و اگر حکم تخلیه بخاطر نپرداختن اجاره بها صادر شده باشد این مهلت 15 روز خواهد بود. از زمان صدور حکم تا یک سال موجر باید اجراییه حکم را دریافت کند وگرنه بعد از یک سال حکم ملغی می شود.

اجرای حکم تخلیه با پرداخت سرقفلی

در مواردی که موجر ملزم به پرداخت حق سرقفلی است ابتدا کارشناس دادگستری مبلغ را مشخص می کند و بعد از صدور حکم تخلیه توسط دادگاه برای اجرای حکم، اول موجر باید مبلغ سرقفلی را ظرف 3 ماه از تاریخ ابلاغ حکم قطعی به صندوق دادگستری پرداخت کند.

موارد پرداخت سرقفلی

تخلیه ملک به علت ساختمان سازی

تخلیه به علت احتیاج موجر به کسب

تخلیه به علت احتیاج موجر یا خویشان او به سکونت

زمانی که مستاجر حق انتقال عین مستاجره به غیر را ندارد و می خواهد مال مورد اجاره را تخلیه کند.

 در موارد بالا حق سرقفلی به صورت کامل پرداخت می شود.

زمانی که مستاجر حق انتقال به غیر مورد اجاره را ندارد ولی بدون اذن موجر مال را به غیر منتقل می کند در اینجا مستاجر فقط مستحق نصف حق سر قفلی است.

تخلیه محل سکونت

فسخ اجاره

قرارداد اجاره پس از پایان مهلت آن منقضی می شود اما گاهی زود تر از موعد طرفین به موجب خیارات یا حکم قانون آن را به هم می زنند یا در اصطلاح فسخ می کنند.

فسخ اجاره به وسیله مالک

اگر حق انتقال به غیر از مستاجری ضمن قرارداد گرفته شده باشد و او برخلاف این شرط ملک مورد نظر را به دیگری منتقل کند موجر براساس خیار تخلف از شرط، فسخ عقد اجاره اول و بطلان عقد اجاره دوم را از دادگاه درخواست می کند. زمانی هم که مستاجر بدون بستن قرارداد، ملک مورد اجاره را در اختیار شخصی برای انتفاع ازآن می گذارد موجر می تواند اقامه دعوا کرده و با اثبات این موضوع در دادگاه عقد را فسخ کند.

در موردی که در قرارداد شرط شود اگر مالک ملک را منتقل کرد بتواند قرارداد اجاره را فسخ کند.

در صورتی که در قرارداد اجاره نوع استفاده از مال الاجاره ذکر شده باشد ولی مستاجر از مال، غیر از مورد ذکر شده استفاده کند. مثل زمانی که برای سکونت خانه ای اجاره شده ولی بعد ا اجاره به محل کسب و پیشه تبدیل شده است. اگر نوع استفاده از مال در قرارداد ذکر شده باشد استفاده از آن باید در موارد مجاز انجام شود مثلا خانه تبدیل به مرکز فساد نشود وگرنه برای موجر حق فسخ ایجاد می شود.

اگر پرداخت اجاره بها در زمان معین ضمن عقد شرط شده باشد و به این شرط عمل نشود اول موجر، مستاجر را اجبار به پرداخت می کند اگر باز هم پرداخت نکرد سپس عقد فسخ می شود. ولی اگر شرطی در مورد پرداخت اجاره در قرارداد ذکر نشده باشد به دلیل تاخیر در پرداخت آن نمی توان اجاره را فسخ کرد.

فسخ اجاره توسط مستاجر

خیار تخلف از وصف: اگر پس از عقد اجاره مستاجر متوجه شود که اوصاف ملک با اوصاف ذکر شده در قرارداد متفاوت است فورا به این علت می تواند عقد را فسخ کند. فسخ اجاره با خیارات محدود به خیار تخلف از وصف نیست و با استفاده از سایر خیارات هم می توان آن را فسخ کرد.

اگر ضمن قرارداد شرطی به نفع مستاجر وجود داشته باشد مثل اینکه شرط شود موجر باید سقف منزل را تعمیر کند و او به این شرط عمل نکند برای مستاجر حق فسخ ایجاد می شود.

 

تخلیه ملک مستاجره ملکی

 

تخلیه و تحویل عین

بعد از فسخ اجاره یا پایان مدت اجاره، مستاجر باید ظرف یک هفته ملک را تخلیه و تحویل موجر دهد و تا زمانی که تحویل نداده است باید اجاره بها آن را پرداخت کند. در موردی که موجر از تحویل گرفتن مورد اجاره امتناع می کند، مستاجر کلید ملک را تحویل دفتر دادگاه می دهد. دفتر دادگاه ظرف 24 ساعت به موجر یا نماینده او موضوع را اطلاع می دهد. ازین تاریخ به بعد موجر حق مطالبه اجاره بها را ندارد.

اجرای حکم تخلیه محل های مسکونی

عسر و حرج مستاجر

پس از پایان مدت اجاره مستاجر باید ملک را تخلیه کند. اگر دادگاه تخلیه ملک را موجب عسر و حرج مستاجر بداند برای تخلیه به مستاجر مهلت می دهد.

مستاجر باید عسر و حرج خود را اثبات کند یعنی ثابت کند که برای تخلیه چه سختی ای به او وارد می شود از آن طرف اگر موجر هم مدعی است که اگر مستاجر ملک را تخلیه نکند او دچار عسر و حرج می شود باید این موضوع را اثبات کند. ملاک تشخیص عسر و حرج مشخص نیست و به نظر خود دادرس بستگی دارد.

تزاحم دو عسر و حرج

این حالت برای زمانی است که موجر و مستاجر هر دو دچار عسر و حرج شده باشند اینجا است که قاضی دادگاه حکم را به نفع کسی که عسر و حرج شدیدتری دارد صادر می کند.

تاخیر در صدور حکم

طبق قانون مصوب 1364 در مواردی که دادگاه باید به دادخواست تخلیه اماکن آموزشی و دولتی و مکان های مورد اجاره مهاجرین جنگی و رزمندگان رسیدگی کند ممکن است به دلیل کمبود مکان وضعیت این مستاجران را عسر و حرج تشخیص دهد لذا 5 سال از صدور حکم خودداری می کند تا آنان مکان مناسبی را برای جا به جایی پیدا کنند.در موارد دیگر اجرای حکم به تاخیر نمی افتد این مورد استثنا است.

مراحل انتقال سند رسمی ملک، آپارتمان و زمین - حق جو

مراحل انتقال سند رسمی

برای خرید و فروش ملک، خانه یا زمین باید به دنبال یک مشتری خوش حساب و معتبر باشید این اولین قدم در انجام معامله است.

مراجعه به بنگاه

دومین قدم در انجام معامله این است که خریدار و فروشنده باید برای تنظیم مبایعه نامه به دفتر معاملات ملکی رسمی و معتبر مراجعه کنند. این مبایعه نامه از آن جهت که دارای کد رهگیری است ارزش و اعتبار دارد، کد رهگیری نشان دهنده آن است که ملک مورد نظر فقط یکبار معامله و به یک نفر فروخته شده است. دفاتر املاک در قبال تنظیم مبایعه نامه مبلغی را به عنوان دستمزد دریافت می کند.

 

مراحل انتقال سند رسمی ملک،آپارتمان و زمین ملکی

مراجعه به دفتر ثبت و استعلام سند

پس از تنظیم مبایعه نامه، صاحب فعلی ملک (فروشنده) باید با در دست داشتن مدارک شناسایی، مبایعه نامه و سند ملک به دفاتر اسناد رسمی مراجعه کند. این دفاتر پس از دریافت مدارک، استعلام گیری می کنند. این استعلام نشان می دهد که سند ملک در گرو بانک یا ارگان های دیگر است یا نیست و همچنین مشخص می کند که آیا ملک در طرح های ساخت و ساز شهری قرار گرفته است یا خیر. استعلام گیری در دفاتر اسناد به صورت اینترنتی انجام می شود با این حال دو هفته زمان می برد تا نتیجه استعلام مشخص شود. هزینه استعلام برعهده فروشنده ملک است که در زمان مراجعه به دفتر اسناد از او دریافت می شود.


عوارض نوسازی و پسماند شهرداری

دفاتر اسناد رسمی، سند ملک را تنظیم نمی کنند مگر عوارض شهرداری آن پرداخت شده باشد.

از این رو فروشنده ملک باید با در دست داشتن مدارک شناسایی خود و سند ملک، به شهرداری منطقه وقوع ملک مراجعه کرده و عوارض نوسازی، پسماند و سایر بدهی های ملک خود را به شهرداری پرداخت کند. عملیات اداری تسویه بدهی به شهرداری حدود 2 الی 3 ساعت طول می کشد و همان روز پس از پرداخت، برگه مفاصا حساب فورا صادر می شود. مبلغ عوارض نوسازی و پسماند بسته به ملک، ارزش و موقعیت آن تعیین می شود.


مراجل انتقال سند رسمی ملکی

مفاصا حساب دارایی

قبل از تنظیم سند ملک باید مالیات مربوط به آن نیز پرداخت شود. برای پرداخت مالیات فروشنده باید با در دست داشتن مدارک لازم به اداره مالیات مراجعه کند. عملیات پرداخت مالیات و دریافت مفاصا حساب 3 روز زمان می برد. روز اول فروشنده مدارک خود را به اداره مالیات تحویل می دهد. روز دوم فروشنده به اداره مالیات رجوع کرده و مالیات تعیین شده مربوط به ملک خود را پرداخت می کند، پرداخت مالیات معمولا از طریق دستگاه های پرداخت الکترونیک که در اداره مالیات است، انجام می شود اما در صورتی که این دستگاه ها به هر دلیل خراب باشد، فروشنده باید برای پرداخت مالیات به بانک ملی رجوع کرده و پس از پرداخت مالیات سند پرداختی خود را به اداره مالیات تحویل دهد. روز سوم نیز با مراجعه به اداره مالیات، برگه مفاصا حساب خود را دریافت می کند.

 

انتقال قطعی سند

بعد از انجام تمام مراحلی که توضیح داده شد این بار باید دو طرف معامله با در دست داشتن مدارک شناسایی، مفاصا حساب شهرداری، مفاصا حساب دارایی، سند مالکیت، کپی مبایعه نامه و کد رهگیری، گواهی پایان کار، استعلام ثبتی، کد پستی، به دفاتر اسناد رسمی مراجعه کنند.

در دفتر اسناد رسمی، طرفین شرایط معامله و نحوه پرداخت مبلغ ملک را شرح می دهند تا سندی مطابق با شرایط آنها تنظیم شود. یک روز زمان برای تنظیم سند، ثبت اطلاعات مربوط به آن در سیستم شبکه ای اسناد رسمی لازم است.

نکات گواهی عدم حضور و نمونه گواهی - حق جو

نکات گواهی عدم حضور و نمونه گواهی

طبق قانون در مورد اموال غیر منقول مثل زمین، خانه و امثالهم کسی به عنوان مالک شناخته می شود که نام او در دفتر املاک اداره ثبت، ثبت رسمی شده باشد.

منتها تنظیم سند رسمی نیاز به انجام یک سری مقدمات از جمله پرداخت مالیات، عوارض شهرداری و غیره دارد. از آن طرف هم ممکن است، خریدار برای تسویه ثمن معامله نیاز به زمان داشته باشد.

بنابراین اکثر افراد قبل از تنظیم سند رسمی، مبایعه نامه ای را بین خودشان، در حضور یک وکیل یا در دفتر املاک تنظیم و ضمن آن تاریخی را برای حضور در دفتر اسناد رسمی مشخص می کنند. گاهی ممکن است ضمن مبایعه نامه، برای کسی که در تاریخ مشخص شده در دفتر اسناد حاضر نشود مبلغی به عنوان خسارت در نظر گرفته شود که به آن وجه التزام گویند.

در تاریخ مشخص شده هر یک از طرفین باید در دفتر اسناد حاضر شوند، اما در صورت عدم حضور یکی از طرفین، طرف دیگر می تواند از دفتر اسناد گواهی عدم حضور بگیرد.


نکات گواهی عدم حضور

 

نکاتی که باید برای صدور گواهی عدم حضور در نظر بگیرید

برخی از دفاتر اسناد رسمی گواهی عدم حضور صادر نمی کنند، بنابراین ما به شما توصیه می کنیم که دفتر اسناد رسمی را برای تنظیم سند معامله خود انتخاب کنید که این گواهی را صادر می نماید.

ضمن مبایعه نامه دفتر اسناد رسمی مورد نظر خود را با ذکر شماره و آدرس آن مشخص کنید.

تاریخ تنظیم سند را به گونه ای مشخص کنید که از زمان انعقاد مبایعه نامه تا تنظیم سند رسمی مدت زمان معقولی فاصله باشد تا کارهای اداری مربوط به تنظیم سند در این فاصله انجام شود.

اگر می خواهید در قولنامه وجه التزامی را برای خسارت عدم حضور در دفتر خانه یا تاخیر حضور در دفترخانه مشخص کنید حتما جمله خسارت وجه التزام بدل از اصل تعهد نمی باشد را هم در ادامه آن ذکر کنید. این جمله به این معناست که شخص علاوه بر پرداخت خسارت باید در دفترخانه هم حاضر شود و سند را تنطیم کند. او نمی تواند با پرداخت وجه التزام از تنظیم سند سر باز زند.

گاهی ممکن است طرفین تاریخ مشخص شده در مبایعه نامه را برای حضور در دفتر اسناد رسمی تغییر دهند. در این حالت محاکم وجه التزام مشخص شده در قرارداد اولیه را به رسمیت نمی شناسند و آن را مربوط به توافق سابق می دانند. پس بهتر است در توافق جدید یا وجه التزام جدیدی را مشخص کنید یا به صراحت ذکر کنید که وجه التزام مشخص شده در قرارداد اولیه مشمول تاریخ جدید حضور در دفترخانه نیز می شود.

نکات گواهی عدم حضور

 

مدارکی که برای صدور گواهی عدم حضور لازم است

خریدار برای دریافت گواهی عدم حضور به چه مدارکی نیاز دارد؟

قولنامه رسمی یا عادی تنظیم شده بین طرفین.

مدارک شناسایی

چک بانکی در وجه خود به میزان باقی مانده مبلغ معامله.

فروشنده برای دریافت گواهی عدم حضور به چه مدارکی نیاز دارد؟

قولنامه رسمی یا عادی تنظیم شده بین طرفین.

مدارک شناسایی

سند ملک

بنچاق

پایان کار

مفاصا حساب شهرداری، دارایی و سایر مدارکی که برای انتقال سند لازم است.

استعلام ثبتی


نمونه گواهی عدم حضور

نظر به اینکه با توجه به مدارک ابرازی از طرف ….. مقرر بوده است که سند  …. حاکی از (انتقال قطعی اجاره، صلح) ملک پلاک …. واقع در  …. با شرایط مذکور در آن مدارک در تاریخ …. در این دفترخانه به ثبت برسد از آنجا که سند مذکور به علت …. (علت باید به صورت کامل نوشته شود) تا آخر وقت اداری روز …. ثبت نشده است. به تقاضا آقای/ خانم …. و بر اساس دستور شماره … این گواهی از طرف اینجناب …… سردفتر / کفیل دفتر  تنظیم و به نام برده تسلیم گردید.

اجرت المثل و اجرت المسمی چه تفاوت هایی دارند - حق جو

تعریف اجرت المثل و اجرت المسمی

اگر شخصی از مال دیگری بدون وجود قراردادی بین آنها، استفاده کند باید اجرت منفعت استفاده شده را به مالک آن بپردازد به این اجرت، اجرت المثل گویند که میزان آن را کارشناس دادگاه تعیین می کند. تفاوتی هم ندارد که شخص با اذن مالک از منافع مال استفاده کرده باشد یا بدون اذن مالک از منافع مال بهره برده باشد. حال اگر بین طرفین قراردادی وجود داشته باشد و اجرت استفاده از مال در قرارداد و با توافق طرفین مشخص شود به آن اجرت المسمی گویند.


اجرت المثل و اجرت المسمی چه تفاوت هایی دارند؟

 

تفاوت آثار اجرت المثل و اجرت المسمی در عقد اجاره

اگر مستاجر در مدت اجاره، اجرت المسمی (اجاره بها) خود را پرداخت نکند، مالک می تواند با مراجعه به دادگاه با ارسال اظهار نامه به مستاجر اجاره بها را به صورت قانونی مطالبه کند و اگر مستاجر باز هم اجاره بها خود را پرداخت نکند اینبار مالک می تواند با مراجعه به دادگاه اجاره بها و حتی خسارت تاخیر تادیه (خسارت تاخیر در پرداخت اجاره) خود را با ارائه دادخواست مطالبه کند. خسارت تاخیر تادیه از زمان ارسال اظهار نامه محاسبه می شود.

زمانی که مدت اجاره مستاجر منقضی می شود او باید ملک را تخلیه کند، حال اگر ملک را در تصرف خود نگه دارد و به مالک تحویل ندهد دو حالت قابل تصور است اولین حالت زمانی است که مستاجر بدون اذن مالک، ملک را در تصرف خود نگه داشته است که در این صورت باید اجرت المثل این مدت را بپردازد چه از مال الاجاره استفاده کرده باشد چه استفاده نکرده باشد. حالت دوم زمانی است که مستاجر با اجازه مالک، ملک را در تصرف خود نگه داشته است که در این مورد زمانی مجبور به پرداخت اجرت المثل می شود که از ملک استفاده کرده باشد و در صورت عدم استفاده مجبور به پرداخت اجرت المثل نخواهد بود.

گاهی در قرارداد اجاره، مدت به صورت مشخص درج نمی شود و مثلا اشخاص به جای اجاره ملک به مدت یک سال با اجاره بها مشخص، قرارداد را از قرار یک ماه فلان تومان یا روزانه یا حتی به صورت سالانه مشخص می کنند در این گونه قراردادها پس از پایان مدت یک ماه، یک ساله یا یک روز، قرارداد تمدید می شود و مستاجر در تمام مدت زمان سکونت همان اجرت المسمی تعیین شده را پرداخت می کند و در صورت عدم پرداخت همانطور که در بالا توضیح داده شد برای گرفتن مبلغ اجرت المسمی عمل می شود.