حق جو

حق جو،حقوق ملکی،قرارداد،ثبت شرکت،خانواده

حق جو

حق جو،حقوق ملکی،قرارداد،ثبت شرکت،خانواده

وصیت چیست و چگونه باید وصیت کرد - حق جو

تعریف وصیت

وصیت نوشته ای است که انسان ها با استفاده از آن می توانند برای بعد از مرگ خود هم تصمیم گیری کنند، این تصمیم گیری شامل تصمیم گیری در مورد نحوه تقسیم اموال یا حتی انجام برخی امور توسط ورثه است.

به شخص وصیت کننده موصی، به کسی که مالی برای او وصیت شده است موصی له، به مال وصیت شده موصی به و به کسی که ضمن وصیت نامه مامور انجام امری شده است وصی گویند.

 

اقسام وصیت

وصیت تملیکی

در وصیت نامه افراد می توانند در مورد یک سوم اموال خود تصمیم گیری نمایند. اگر شخصی ضمن وصیت نامه عین یک مال یا منفعت آن را به شخص دیگری به صورت مجانی تملیک کند، به آن وصیت نامه تملیکی گویند. مثل آنکه شخص وصیت می کند خانه اش در تهران به پسر بزرگش داده شود. یا وصیت می کند پسر بزرگش به مدت سه سال از بعد از مرگ او در آن منزل ساکن شود.

وصیت تملیکی به قبول کسی که به نفع او وصیت شده است (موصی له) احتیاج دارد. موصی له وصیت را بعد از مرگ وصیت کننده (موصی) باید بپذیرد یا رد کند. اگر بعد از فوت موصی، موصی له وصیت را قبول کند دیگر نمی تواند رد کند.

ممکن است موصی له قبل از فوت موصی متوجه وصیت شده و قبولی یا رد آن را اعلام کند، قبولی یا رد قبل از مرگ موصی معتبر نیست و باید بعد از فوت موصی قبول یا رد گفته شود.

موصی تا آخرین لحظه قبل از مرگ می تواند وصیت نامه خود را تغییر دهد و آخرین وصیت موصی معتبر است.

ممکن است موصی له قبل از فوت موصی از وصیت آگاه شده و حتی مال مورد وصیت (موصی به) را دریافت کند ولی موصی در آخرین لحظه وصیت خود را تغییر دهد در نتیجه بعد از فوت موصی مال از موصی له گرفته می شود.

ممکن است شخص وصیت کند که پس از مرگ او اموالش به فقرا اختصاص داده شود. در این مورد وصیت به قبولی نیاز ندارد.

اگر موصی به نفع شخص مجنون یا صغیر وصیت کند، ولی یا قیم این افراد باید نظر خود را مبنی بر قبول یا رد وصیت اعلام کنند.

تا زمانی که موصی له قبول یا رد خود را اعلام نکرده است وارثین حق تصرف در مال وصیت شده را ندارند، مگر زمان اعلام نظر موصی له طولانی شده در نتیجه وراث دچار ضرر و زیان شوند که در این مورد دادگاه از موصی له می خواهد فورا نظر خود را اعلام کند.

وصیت عهدی

اگر موصی ضمن وصیت خود، شخص یا اشخاصی را مامور انجام اموری کند به آن وصیت، وصیت عهدی گویند. مثلا موصی به فرزند بزرگش امر می کند که بدهی های او را بپردازد یا شخصی را به عنوان سرپرست فرزند کوچکش انتخاب می کند. به این شخص که موصی ضمن وصیت نامه انجام کاری را به عهده او می گذارد، وصی گویند.

وصیت عهدی به قبول یا رد وصی احتیاجی ندارد به عبارت دیگر اگر انجام اموری ضمن وصیت نامه به عهده شخصی قرار گیرد، شخص مورد نظر باید آن کار را انجام دهد.

اگر وصی صغیر باشد، باید امور موصی را به کمک ولی یا قیم خود انجام دهد.

 

انواع وصیت

وصیت نامه خود نوشت چیست؟

وصیت خود نوشت، وصیت نامه ای است که خود شخص به صورت دستی آن را نوشته و تاریخ زده و امضا می کند.

تاریخ این وصیت نامه باید به صورت روز،ماه و سال مشخص شده و تمام جز جز آن توسط خود شخص نوشته شود. وصیت خود نوشت به هر زبانی که نوشته شود معتبر خواهد بود.

وصیت نامه رسمی چیست؟

وصیت نامه رسمی در دفاتر اسناد رسمی تنظیم شده و همچون سند رسمی اعتبار دارد. در نتیجه هیچ یک از وراث نمی توانند نسبت به آن ایراد گرفته و به اصالت آن شک کنند.

وصیت نامه سری چیست؟

وصیت نامه سری، وصیت نامه ای است که به صورت دستی نوشته می شود. این وصیت نامه هم می تواند توسط خود موصی هم توسط شخص دیگری به اذن موصی نوشته شود اما باید حتما به امضا موصی برسد. سپس این وصیت نامه به اداره ثبت به عنوان امانت برای نگهداری سپرده می شود.

افراد بی سواد نمی توانند وصیت نامه سری داشته باشند.

 

ویژگی های مال مورد وصیت (موصی به)

مال مورد وصیت باید قابل نقل و انتقال و معامله باشد، وصیت نسبت به اموال عمومی یا مال موقوفه مورد پذیرش نیست.

مال مورد وصیت باید منفعت عقلایی و مشروع داشته باشد. مثلا نسبت به مواد مخدر یا مشروبات الکلی نمی توان وصیتی انجام داد.

مال مورد وصیت باید از اموال موصی باشد. شخص نمی تواند اموال دیگران را ضمن وصیت به دیگری تملیک کند.

 

وصیت زیاده بر ثلث

همانطور که در ابتدا گفته شد موصی می تواند تا یک سوم از اموال خود را وصیت کند. وصیت موصی تا میزان یک سوم اموال باید اجرا شود اما اگر موصی بیش از یک سوم اموال را وصیت کرده باشد، وصیت او در مورد این اموال با رضایت وراث اجرا می شود. اگر فقط بعضی از وراث اجازه دهند، فقط نسبت به سهم آنها وصیت انجام می شود

خیارات و انواع آن در قانون مدنی - حق جو

خیارات چیست؟

واژه خیارات از مصدر اختیار و به معنی اختیار داشتن است. در اصطلاح حقوقی، خیارات تحت شرایط خاصی به طرفین اختیار فسخ معامله را می دهند.

یکی از ویژگی های معاملات اعم از بیع، صلح و غیره لازم بودن آنها است. لازم بودن معاملات به این معنا است که طرفین عقد نمی توانند هر زمان که خواستند معامله را فسخ کنند، از این رو قانونگذار خیارات را به عنوان راه حلی برای فسخ معاملات لازم در نظر گرفته است.

 

خیارات مختص عقد بیع

این خیارات فقط در عقد بیع کاربرد داشته و در عقود دیگر مورد استفاده قرار نمی گیرند.

خیار مجلس

خیار مجلس از خیارات مخصوص بیع بوده و به طرفین معامله چه خریدار چه فروشنده این امکان را می دهد که در جلسه انجام معامله تا زمانی که از هم جدا نشده اند، عقد بیع را فسخ کنند.

خیار تاخیر ثمن

اگر معامله بیعی بین طرفین انجام شده باشد اما فروشنده مال را به مشتری تحویل نداده و خریدار نیز ثمن معامله را پرداخت نکرده باشد. قانونگذار به فروشنده این اختیار را می دهد که در صورت وجود این شرایط 3 روز پس از انجام معامله، عقد را با استفاده از خیار تاخیر ثمن فسخ کند. همانطور که ملاحظه شد این خیار فقط مختص عقد بیع بوده و تنها از طرف فروشنده قابل اعمال است. زمان اعمال این خیار از 3 روز پس از انجام معامله آغاز می شود.

خیار حیوان

خیار حیوان همانطور که از نام آن مشخص است مخصوص معامله حیوان بوده و تنها مشتری می تواند از این خیار استفاده کرده و عقد را به واسطه آن فسخ کند. از لحظه وقوع عقد بیع تا 3 روز پس از آن مشتری حق فسخ معامله را خواهد داشت ولی پس از این مدت خیار حیوان او فسخ می شود.

 

سایر انواع خیارات

خیاراتی که در بالا توضیح داده شد فقط مخصوص عقد بیع بوده و در سایر عقود کاربردی ندارند اما سایر خیارات، هم در عقد بیع  و هم در سایر عقود مورد استفاده قرار می گیرند که آنها را در ذیل بررسی می کنیم.

 خیار شرط

گاهی در عقود، شرطی به نفع یکی از طرفین عقد درج می شود. وجود این شرط به کسی که شرط به نفع او ایجاد شده است این امکان را می دهد که در صورت انجام نشدن شرط بتواند عقد را فسخ کند. مثلا در ضمن عقد فروش خانه شرط شود که خریدار باید ظرف یکماه از زمان وقوع عقد اتومبیل فروشنده را تعمیر کند. اگر خریدار در طول یکماه اتومبیل را تعمیر نکرد فروشنده می تواند آن را فسخ کند.

نکته ای که در مورد خیار شرط اهمیت دارد این است که باید برای انجام آن مدت مشخص شود. در صورتی که برای شرط ضمن عقد مدت مشخص نشود، هم شرط و هم عقد باطل می باشند.

خیار رویت و تخلف از وصف

گاهی ممکن است شخص، مالی را بر اساس تعریف و وصفی که از آن می شنود معامله کند اما پس از انجام معامله، زمانی که مال را تحویل می گیرد متوجه می شود مال با اوصاف گفته شده در زمان معامله همخوانی ندارد. این شخص با استفاده از خیار تخلف از وصف می تواند معامله را فسخ کند.

خیار رویت نیز از نظر شرایط به خیار تخلف از وصف بسیار شباهت دارد. این خیار زمانی کاربرد دارد که شخصی مالی را که در گذشته دیده است بر اساس دیده قبلی خود معامله می کند اما پس از انجام معامله متوجه می شود که مال تغییر کرده و وصف سابق را از دست داده است، در این زمان شخصی که در معامله دچار ضرر شده است چه خریدار باشد چه فروشنده می تواند معامله را فسخ کند.

مثال این موضوع زمانی است که شخص فروشنده زمین باغی را که در گذشته سرسبزی و آبادانی نداشته است را با تصور گذشته می فروشد و بعد از معامله متوجه می شود که باغ در این چند سال سر سبز و آباد شده است. همچنین ممکن است خریدار در گذشته باغی را در حالیکه سرسبز و آباد بوده مشاهده کرده باشد و بر اساس رویت سابق اقدام به خرید باغ کند و بعد از معامله متوجه خشک شدن و از بین رفتن درختان باغ شده باشد.

خیار غبن

واژه غبن به معنی نیرنگ و فریب می باشد. اگر در یک معامله، ارزش ثمن و مبیع یکسان نباشد غبن اتفاق افتاده و شخص مغبون چه فروشنده باشد چه خریدار می تواند معامله را با استناد به خیار غبن فسخ کند. برای مثال ممکن است خانه ای که ارزش آن صد میلیون تومان است به مبلغ صد و پنجاه میلیون تومان معامله شود، در این شرایط خریدار می تواند معامله را فسخ کند. اما اگر در معامله ای، خانه ای با ارزش واقعی صد و پنجاه میلیون تومان، صد میلیون تومان معامله شود، اینجا فروشنده مغبون شده و می تواند معامله را فسخ نماید.

نکته ای که درباره استفاده از خیار غبن اهمیت دارد این است که غبن باید فاحش باشد تا مغبون بتواند با استناد به آن قرارداد را فسخ کند. غبنی فاحش است که در نظر عرف قابل بخشش و مسامحه نباشد.

خیار عیب

خیار عیب زمانی مورد استناد قرار می گیرد که شخصی کالایی را خریداری کرده و بعد از آن متوجه وجود عیبی در کالا شود. در این زمان خریدار دو راه دارد یا کالا را پس داده و معامله را فسخ کند یا کالا را نگه داشته و از فروشنده مبلغی را به عنوان ما به التفاوت کالا سالم و معیوب دریافت کند.

اگر فروشنده در زمان فروش، خریدار را نسبت به وجود عیب در کالا آگاه کند و خریدار با علم به معیوب بودن کالا اقدام به خرید آن کند دیگر نمی تواند با استناد به خیار عیب معامله را فسخ کند.

خیار تدلیس

واژه تدلیس به معنا فریب است. گاهی یکی از طرفین معامله، دیگری را فریب می دهد و با این فریب موجب انعقاد معامله می شود. ممکن است فروشنده با پوشاندن عیب کالا خریدار را فریب دهد، ممکن هم است که با مبالغه ویژگی را به کالا نسبت دهد که در واقع کالا فاقد آن است. تدلیس به هر صورت که اتفاق افتد به شخص فریب خورده امکان فسخ می دهد.

خیار تبعض صفقه

خیار تبعض صفقه زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که مورد معامله متعدد باشد. برای مثال ممکن است یک نفر ضمن معامله ای 10 عدد شوفاژ خریدار کند یا ضمن یک معامله، خانه و اتومبیل شخصی را خریداری نماید. حال اگر 2 عدد شوفاژ معیوب باشد یا اتومبیل اوصاف گفته شده در هنگام معامله را نداشته باشد، خریدار می تواند با استفاده از خیار تبعض صفقه مورد معامله معیوب را پس داده و مقداری از ثمن را پس بگیرد.

 

اسقاط کافه خیارات یعنی چه؟

اسقاط کافه خیارات به معنی از بین بردن کامل اختیار فسخ معامله است. به عبارت دیگر اگر ضمن معامله ای اسقاط کافه خیارات شرط شود طرفین، دیگر نمی توانند با استناد به خیارات گفته شده در بالا معامله را فسخ کنند.

این موضوع یک استثنا دارد آن هم، خیار غبن فاحش است. در واقع اگر طرفین تمام خیارات را اسقاط کنند ولی غبن فاحشی وجود داشته باشد، باز هم معامله قابل فسخ است. قانون گذار برای جلوگیری از ضرر طرفین معامله این استثنا را پیش بینی کرده است. با این وجود، گاهی طرفین خیار غبن فاحش را نیز ضمن معامله اسقاط می کنند در این صورت دیگر امکان فسخ وجود ندارد.

 

خیارات فوری

خیارات به دو دسته خیارات فوری و مدت دار تقسیم می شوند. خیارات فوری باید به محض اطلاع اعمال شوند و در صورتی که اعمال نشوند دیگر نمی توان با استناد به آنها قرارداد را فسخ کرد.

خیارات فوری عبارت اند از خیار غبن، رویت، عیب و تدلیس.

 

جرم ربا،مصادیق،نحوه شکایت و اثبات آن طبق قانون - حق جو

ربا در قرآن و در روایات معصومین عمل زشت و ناپسندی قلمداد شده است از این رو در قانون مجازات اسلامی نیز این عمل جرم بوده و برای آن مجازات تعیین شده است.

 

مصادیق ربا

ربا به دو صورت ربا معاملاتی یا ربا قرضی وجود دارد.

ربا معاملاتی ربایی است که در آن دو جنس یکسان ولی با میزان متفاوت در برابر یکدیگر معامله می شوند. مثل آن که شخصی 1000کیلو برنج هاشمی را در مقابل 1500 کیلو از برنج هاشمی معامله کند.

شایع ترین نوع ربا، ربا قرضی است که عبارت است از اینکه شخصی مالی را به دیگری قرض دهد و در نهایت بیش از مقدار قرض داده شده از طرف مقابل پس بگیرد مثل آنکه شخص 10 میلیون تومان به دیگری قرض دهد ولی 15 میلیون تومان پس گیرد.

ربا دهنده کسی است که در ازا دریافت مبلغی پول حاضر به پرداخت سود یا ربا می شود.

ربا گیرنده کسی است که به دیگری پولی را قرض داده و مبلغی اضافه بر آنچه قرض داده است از طرف مقابل دریافت می کند.

 

مجازات ربادهنده و ربا گیرنده

طبق قانون معاملات ربوی به علت نامشروع بودن جهت (علت) معامله باطل می باشند، علاوه بر آن ربا دهنده، رباگیرنده و واسطه جرم ربا هر سه به مجازات حبس به مدت 6 ماه تا 3 سال، تا 74 ضربه شلاق و پرداخت جزا نقدی به میزان مال مورد ربا محکوم خواهند شد.

قرارداد ربا اگر بین پدر و فرزند، زن و شوهر یا مسلمان از کافر منعقد شود مشمول مجازات نخواهد بود.

اگر شخص ربا دهنده مجبور به پرداخت ربا باشد مثل آن که شخصی فرزند مریضی داشته و برای معالجه فرزند خویش مجبور به قبول معامله ربوی و پرداخت ربا شود. این شخص به علت اضطرار در قبول معامله ربا مجازات نمی شود اما ربا گیرنده مجازات خواهد شد.

 

معاملات غیر ربوی

معاملاتی که برای سرمایه گذاری انجام شده و علاوه بر سود طرفین در زیان حاصله از سرمایه گذاری هم شریک می شوند ربوی محسوب نخواهد شد. هرچند که ممکن است شرطی ضمن این معاملات ذکر شود به این صورت که شخصی که عامل ضرر است باید خسارت شریک دیگر را جبران کند.

 

چگونه از ربا خوار شکایت کنیم؟

شکایت از ربا دهنده یا ربا گیرنده همچون سایر مجرمان باید در دادسرا عمومی محل وقوع جرم مطرح شود.

لازم به ذکر است که این جرم از جمله جرائم غیر قابل گذشت بوده در نتیجه برای پیگیری مرتکب آن نیاز به شاکی خصوصی نیست و دادستان می تواند خود راسا ربا دهنده یا ربا گیرنده را مورد تعقیب قرار دهد. همچنین اگر رسیدگی به جرم با شکایت شاکی خصوصی شروع شود با انصراف او از شکایت رسیدگی متوقف نخواهد شد.

 

راه های اثبات ربا

برای اثبات این جرم می توانید از شهادت شهود یا مطلعین یا حتی از اسناد و مدارک دیگر استفاده کنید. اما اثبات این گونه جرائم دشوار بوده زیرا معمولا ربا گیرنده حاضر به امضا هیچگونه قراردادی نشده و از ربا دهنده چک یا سفته دریافت می کند تا در زمان سررسید بتواند با استفاده از چک یا سفته قانونی علیه ربا دهنده اقدام کند.

لازم به ذکر است که این جرم از جمله جرائم غیر قابل گذشت بوده در نتیجه برای پیگیری مرتکب آن نیاز به شاکی خصوصی نیست و دادستان می تواند خود راسا ربا دهنده یا ربا گیرنده را مورد تعقیب قرار دهد.

مصادیق محاربه و مجازات آن در قانون - حق جو

تعریف محاربه

اگر کسی برای ایجاد ترس و وحشت بین مردم و از بین بردن آزادی و امنیت دست به اسلحه ببرد به عمل او محاربه و به خود شخص محارب یا مفسد فی الارض گویند.

 

مصادیق محاربه در قانون مجازات اسلامی مصوب 1392

اولین مصداق محاربه زمانی محقق می شود که شخص به قصد ایجاد رعب و وحشت برای عموم مردم دست به اسلحه ببرد حتی اگر از آن استفاده نکند.

اگر کسی در اجتماع دست به اسلحه ببرد در حالی که قصد ایجاد رعب و وحشت عمومی را نداشته باشد و فقط بخواهد یک شخص خاص را بترساند، محارب محسوب نمی شود.

دومین مصداق محاربه سرقت مسلحانه یا قطاع الطریق (راهزنی) است. قطاع الطریق اگر با استفاده از سلاح انجام شود خود نوعی سرقت مسلحانه است و محاربه تلقی می شود. قطاع الطریق و سرقت اموال اشخاص در خارج از شهر اگر بدون استفاده از سلاح انجام شود، محاربه نمی باشد.

مصداق سوم محاربه عبارت است از اینکه تمام اعضا نظامی یا غیر نظامی یک گروه یا جمعیت منسجم که مرکزیت آن نیز باقی است علیه حکومت اقدام به قیام مسلحانه کنند. در این صورت تمام اعضا آن گروه محارب محسوب می شوند.

مصداق چهارم زمانی محقق می شود که شخص یا گروهی طرح از بین بردن حکومت را بکشند و برای این منظور سلاح تهیه کنند. این افراد محارب محسوب می شوند. علاوه بر آنها کسانی که منابع مالی در اختیار این افراد می گذارند یا اسباب، وسایل و سلاح های مورد نظرشان را تهیه می کنند نیز محارب یا مفسد فی الارض هستند.

تهیه اسلحه به تنهایی محاربه نیست بلکه اگر از آن اسلحه برای بر اندازی حکومت یا ایجاد ترس و وحشت استفاده شود عنوان محاربه می گیرد.

تامین منابع مالی نیز در صورتی محاربه محسوب می شود که شخص با آگاهی نسبت به هدف فرد یا گروه منابع مالی را دراختیار آنان گذاشته باشد.

مصداق پنجم محاربه زمانی محقق می شود که افرادی قصد کودتا داشته و شخصی پست حساسی در کودتا را به عهده گیرد و حضور او در کودتا موثر باشد، این شخص محارب محسوب می شود.

 

ارکان جرم محاربه

رکن معنوی

رکن یا عنصر معنوی جرم محاربه عبارت است از اینکه محارب با قصد و اراده خود از اسلحه برای ایجاد رعب و وحشت بین مردم استفاده کند. صرف استفاده از اسلحه محاربه نیست، محاربه زمانی محقق می شود که استفاده از اسلحه به منظور ایجاد رعب و وحشت بین مردم باشد.

رکن مادی

عنصر مادی به معنا انجام عمل مجرمانه است. در مورد جرم محاربه زمانی که شخص دست به اسلحه ببرد و باعث ترس و وحشت مردم شود به گونه ای که امنیت جامعه را از بین ببرد جرم محاربه محقق شده است.

طبق قانون جرم محاربه در صورت استفاده از سلاح محقق می شود و منظور از سلاح در قانون اعم است از سلاح گرم یا سرد.

 

مجازات محاربه چیست؟

محاربه از جرائم حدی است که مجازات آن عبارت است از:

اعدام

صلب (شخص را سه روز بدون آب و غذا به صلیب می بندند.)

قطع دست راست و پا چپ

نفی بلد (تبعید)

تعیین مجازات با قاضی خواهد بود.

 

تفاوت محاربه و افساد فی الارض

افساد فی الارض عنوان عام تری نسبت به جرم محاربه بوده و محاربه از مصادیق آن به شمار می رود.

هدف از انجام جرم افساد فی الارض مقابله با حکومت و برهم زدن آن است در حالی که هدف از محاربه از بین بردن امنیت در جامعه و ایجاد رعب و وحشت می باشد.

محاربه به صورت علنی و با انجام فعل مثبت مثل اسلحه کشیدن محقق می شود و به امنیت نظامی و انتظامی کشور خلل وارد می کند. در حالی که افساد فی الارض ممکن است غیر علنی باشد و علاوه بر امنیت نظامی به امنیت فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خلل وارد کند.

انواع سرقت، مجازات و نحوه اثبات آن طبق قانون - حق جو

سرقت

سرقت که یکی از جرائم علیه اموال و مالکیت شخصی اشخاص می باشد، جرمی است که در آن شخصی مال دیگری را بدون اذن وی می رباید.

ویژگی های مال سرقت شده

شی سرقت شده باید منقول (قابل حمل) باشد.

ارزش اقتصادی داشته باشد.

متعلق به شخصی به غیر از سارق باشد.

 

ارکان سرقت

عنصر معنوی

عنصر معنوی جرم سرقت عبارت است از اینکه شخص سارق با علم به اینکه آن مال متعلق به غیر است و با نیت بدست آوردن آن و تصاحب مال غیر، عمل سرقت را انجام دهد.

عنصر مادی

عنصر مادی در واقع انجام عمل مجرمانه می باشد. در سرقت، عمل مجرمانه همان ربایش و برداشتن مال غیر بدون اذن مالک و به صورت مخفی است.

 

مجازات سرقت حدی

سرقت حدی، سرقتی است که در آن هتک حرز شده  (حرز محلی است که مال در آن نگهداری می شود.) و مال از حرز به صورت مخفیانه و بدون اطلاع صاحب آن خارج شود. اگر سرقتی با اطلاع صاحب مال انجام شود، سرقت حدی محسوب نخواهد شد.

اگر دو نفر مرتکب عمل سرقتی شوند به طوری که یکی از آنها حرز را بشکند و دیگری مال را برباید، هر دو آنها به مجازات سرقت حدی محکوم خواهند شد.

مجازات سرقت حدی برای بار اول عبارت است از قطع 4 انگشت دست راست از انتها آنها.

برای بار دوم پای چپ سارق را از برآمدگی آن قطع می کنند.

برای بار سوم سارق به حبس ابد محکوم می شود.

برای بار چهارم سارق اعدام خواهد شد حتی اگر سرقت در زندان اتفاق افتد.

 

مجازات سرقت تعزیری

طبق قانون مجازات اسلامی اگر سرقت حدی نبوده ولی دارای شرایط ذیل باشد، مرتکب آن به مجازات 5 تا 20 سال حبس و 74 ضربه شلاق محکوم می شود.

سرقت در شب انجام شود.

سارقین بیش از یک نفر باشند.

یک یا چند نفر از آنان سلاح سرد یا گرم داشته باشند.

از دیوار بالا رفته، حرز را شکسته یا کلید ساختگی بسازد.

از لباس یا عنوان مامورین دولتی استفاده کند.

سرقت از محل سکونت انجام شده باشد.

اگر سارق مسلح بوده و سرقت با آزار انجام شود، مرتکب به مجازات 3 ماه تا 10 سال حبس و 74 ضربه شلاق محکوم می شود. همچنین اگر ضمن این سرقت به دیگری جرحی وارد شود، به مجازات جرح هم محکوم می شود.

اگر دو یا چند سارق در شب اقدام به سرقت کرده در حالی که سلاح همراه داشته باشند به مجازات حبس از 5 تا 15 سال و تا 74 ضربه شلاق محکوم می شوند.

اگر سارق از طریق کیف زنی، جیب بری و امثالهم اموال دیگران را بدزد به مجازات حبس از یک تا 5 سال و تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد.

اگر سارقان به همراه سلاح یا بدون داشتن آن، برای دزدی به منزلی رفته و باعث هتک ناموس شوند به مجازات حبس ابد یا اعدام محکوم خواهند شد. همچنین اگر اعضا منزل برای دفاع از خود یا مامورین دولت برای دستگیری، با این سارقان در گیر شده و موجب فوت یکی از آنان شوند از تحمل مجازات معاف خواهند بود.

اگر چند نفر به همراه سلاح برای سرقت پول، اوراق بهادار یا طلا به بانک، صرافی یا طلا فروشی رجوع کنند، در صورت سرقت به مجازات حبس ابد و در صورت قتل به مجازات اعدام محکوم خواهند شد. ولی اگر نتوانند سرقت کنند یا کسی را به قتل برسانند به مجازات 5 تا 10 سال حبس محکوم می شوند.