تعهد در اصطلاح حقوقی به این معنا است که شخصی به موجب قرارداد، قانون، جرم و امثالهم در برابر دیگری متعهد به انجام یا عدم انجام موضوعی می شود. به شخص متعهد، مدیون یا بدهکار و به طرف مقابل که تعهد به نفع او انجام می شود دائن یا طلبکار گویند.
اگر تعهد به موجب قرارداد ایجاد شود معمولا طرفین ضمانت اجرایی را برای عدم انجام آن در نظر می گیرند. مثلا در ذیل قرارداد ذکر می کنند که اگر متعهد، تعهد خود را انجام ندهد باید 2 میلیون تومان بپردازد.
اگر شخص متعهد، از انجام تعهد خودداری کند:
اگر تعهد قائم به شخص باشد، یعنی فقط متعهد بتواند آن را انجام دهد، طلبکار ابتدا او را ملزم به انجام تعهد می کند، اگر باز هم او تعهد را انجام ندهد، اینبار طلبکار می تواند قرارداد را فسخ نماید.
اگر تعهد قائم به شخص نبوده و افراد دیگری هم می توانند آن را انجام دهند، طلبکار موضوع تعهد را با اذن دادگاه انجام داده و هزینه انجام آن را از متعهد مطالبه می کند.
اگر انجام تعهد محدود به زمان خاصی باشد و متعهد آن را در زمان خواسته شده انجام ندهد، طلبکار (متعهدله) خسارت عدم انجام تعهد را از وی مطالبه می کند.
در صورتی که متعهد قبل از انجام تعهد فوت کند و تعهد او یک تعهد مالی باشد، وراث تعهد وی را از ترکه او جبران می کنند اما اگر شخص تعهد به انجام عملی کرده باشد و قبل از انجام آن فوت کند، تعهد ساقط شده و وراث ملزم به انجام این تعهد نیستند.
تعهد به از طرق ذیل ساقط می شود.
اولین و بدیهی ترین نوع از بین رفتن تعهد، انجام تعهد و وفای به عهد است.
اقاله به این معنا است که طرفین با توافق یکدیگر، عقد را بر هم زنند. مثلا در ضمن عقد شخصی متعهد به ساختن آپارتمان برای دیگری می شود اما پس از مدتی طرفین عقد مزبور را با توافق به هم می زنند.
ابرا به این معنا است که شخصی که تعهد به نفع او است (متعهد له، طلبکار) می تواند تعهد را ببخشد، در این صورت متعهد از انجام تعهد بری می شود.
تبدیل تعهد به این معنا است که تعهد سابق از بین رفته و تعهد جدیدی جایگزین آن می شود.
تهاتر به این معنا است که هر دو شخص به هم بدهکار هستند و بدهی هر دو آنها در مقابل هم از بین می رود. مثلا امیر 100 هزار تومان به علی بدهکار بوده و علی هم 200 هزار تومان از مغازه امیر خرید می کند. 100 هزار تومان بدهی امیر در مقابل 100 تومان از بدهی علی تهاتر شده و علی فقط 100 هزار تومان به امیر بدهکار است.
مالکیت ما فی الذمه به این معنا است که شخص مالک آن چیزی می شود که بر ذمه اش است. برای مثال فرض کنید شخصی 20 میلیون تومان به پدر خود بدهکار است، اگر پدر این شخص فوت کند، شخص به عنوان وارث پدر مالک اموال پدر می شود و طلب های پدر به او منتقل می شود.
اما اگر همین شخص، خواهر برادر دیگری داشته باشد باید بدهی خود را به اندازه سهم الارث خواهر یا برادرش به آنها بپردازد.
مالی یا غیر مالی بودن دعوی الزام به انجام تعهد به خواسته دعوی بستگی دارد. اگر موضوع تعهد، غیر مالی باشد، دعوی غیر مالی بوده و هزینه دادرسی مطابق دعوی غیر مالی پرداخت می شود.
اما اگر موضوع تعهد مالی باشد، خواسته دعوی مالی بوده و با توجه به آن هزینه دادرسی تعیین و پرداخت می شود.